مـــن خـــدا را دارمـــــ . . .

مـــن خـــدا را دارمـــــ . . .

رحــمت به مادرم کــه مـــرا مجلس تو بـــرد

ایـــن شــوق نوکری اثر شبر مــــادر اسـت

هـم سنگــران آلــونک

اسلایدر

عاشقان عیدتان مبارک . . .

چهارشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۲، ۰۸:۱۵ ب.ظ

دست نوشت :

 ** امشب سخن از جان جهان باید گفت              توصیف رسول انس و جان باید گفت **


** در شام  ولادت  دو   قطب  عالم              تبریک به صاحب الزمان باید گفت **


************************************************

پ . ن : **ولادت پر برکت رحمته للعالمین رسول خدا محمد بن عبدالله (ص) و ولادت با برکت


 بنیان گزار مذهب تشیع امام جعفر صادق (ع) بر همه مسلمانان و حق جویان عالم مبارک. **






  • آلــــــو نــــــک . . .

دســت نوشـته های دوسـتان آلــونک  (۲۸)

سلام دوست خوبم

وب زیبایی دارید..موفق باشید
خوشحال میشم بمنم سر بزنید

التماس دعا...
آلـــونک مـی گـه:
سلام

ممنون

ایشالا خدمت می رسیم . . . 

محتاجیم شما هم دعا بفرمایید . . . 
  • و خدایی که در این نزدیکیست
  • هدر جدید مبارک
    :)
    آلـــونک مـی گـه:
    ممنون سلامت باشید

    :)))))))))))))

    سلام همسنگر

    شمس بروز شد.

    آلـــونک مـی گـه:
    سلام

    میایم خدمتتون
  • سجاد مؤذنی
  • گفتم:" با فرمانده تون کار دارم."

    گفت:" الان ساعت یازده است، ملاقاتی قبول نمی کنه. "

    رفتم پشت در اتاقش، در زدم. گفت:" کیه؟ "

    گفتم :" مصطفی منم. "

    گفت :" بیا تو. "

    سرش رو از سجده بلند کرد، چشماش سرخ و خیسِ اشک بود و رنگش پریده بود.

    نگران شدم.

    گفتم: " چی شده مصطفی؟ خبری شده؟ کسی طوریش شده؟ "

    دو زانو نشست. سرش رو انداخت پایین. زُل زد به مهرش. دانه های تسبیح رو یکی یکی از لای انگشتاش رد می کرد.

    گفت: "ساعت یازده تا دوازده هر روز رو فقط برای خدا گذاشتم. بر می گردم کارهام رو نگاه می کنم.

    از خودم می پرسم کارهایی که کردم، واسه خدا بود یا واسه دل خودم؟؟ "


    شهید حجت السلام مصطفی ردانی پور

    آلـــونک مـی گـه:
    شهدا شهید گونه زندگی کردند و رفتند . . . 
  • یک سبد سیب

  • به  یاد لشکر 27 محمد رسول الله...

    http://yeksabadsib.blog.ir/
    آلـــونک مـی گـه:
    بعله

    خدمت می رسیم . . . 
  • سجاد مؤذنی
  • چـــــــــــرا؟؟؟
    خوب بردار این کد امنیتی رو!!!
    متولد چه سالی هستی؟
    آلـــونک مـی گـه:
    باشه سعی میکنم برش دارم

    ولی کلا ب اعصابت مسلط تر باش شما ! ! ! 
  • وخدایی که دراین نزدیکیست
  • راست میگن دیگه بر دار این کدامنیتی رو 
    حالا ربات کجا بود؟؟نیست وبلاگای ماها سیاسیِ
    آلـــونک مـی گـه:
    خب نمیشه دیگه آدم باید حواسش باشه . . . ربات ها خطرناکن . . . 

    حالا دعوا نداره ک شاید تو تغییرات آینده اینم بر داشتیم خدا رو چ دیدی . . . ! ! ! ! ! !
  • سجاد مؤذنی
  • کد امنیتی؟؟؟
    اعصاب خردکنه
    آلـــونک مـی گـه:
    داداش چرا شما اعصابت خط خطیه . . . 

    خب کد امنیتی اسمش همراشه یعنی محافظت میکنه ربات و از این جک و جونورا نیان تو وبلاگ و خرابکاری کنن .

    Ok?
  • سجاد مؤذنی
  • آن کسی که تو را خلق کرده است، اگر فقط دل پاک کافی بود، فقط می‌گفت:
    «آمنـــوا» اینکه کنار «آمنـــوا» گفته:«آمَنُـــوا وَ عَمِلُوالصَّالِحـــات»

    یعنی هم دلــت پاک باشد،هم کــارت....
    سلام...
    عیدتان خجسته...

    پیامبر گرامی اسلام می فرمایند:

     ما من ساعة تمر بابن آدم لم یذکر الله فیها الا حسر علیها یوم القیامة
    ترجمه:
    ساعتی بی ذکر خدای بر آدمی زاد نگذرد مگر روز قیامت بر آن حسرت خورد .
    منبع: کنز العمال ، ج ۱ ، ص ۴۲۴ ، ح۱۸۱۹



    آلـــونک مـی گـه:
    سلام عید شما هم مبارک . . . 

    یا الله . . . 
    اَشْهَدُ اَنْ لآ اِلهَ الاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ 

    وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ 

    اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَعَلی‌اَهْلِ بَیْتِهِ الأَئمَّهِ الطَّیَّبینَ.

    عیدتون مبارک
    التماس دعا
    آلـــونک مـی گـه:
    عید شما هم مبارک

    ممنون از حضورتون در آلونکمون

    محتاجیم . . . 

    سلام

    عیدتون مبارک

    آلـــونک مـی گـه:
    سلام

    ممنون

    عید شما هم مبارک . . . 
    عیدتون مبارک
    آلـــونک مـی گـه:
    عید شما هم مبارک . . . 
  • آنتی زیون
  • سلام
    عیدتون مبارک .
    التماس دعا .
    آلـــونک مـی گـه:
    سلام عید شما هم مبارک . . . 

    محتاجیم 
    سلام.
    عیدتان مبارک و خجسته....
    ****
    گل سرخ...
    http://zareh.blog.ir/post/297

    آلـــونک مـی گـه:
    سلام

    عید خوبی داشته باشین

    خدمت می رسیم . . . 
  • یک سبد سیب

  • سلام

    پیشاپیش عیدتون مبارک...

    :)


    آلـــونک مـی گـه:
    سلام

    عید شما هم مبارک

    اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
    بی‌تاب‌تر از جان پریشان در شب
    بی‌خواب‌تر از گردش هذیان بر لب

    بی‌رؤیت روی او بلاتکلیفم
    مثل گل آفتاب‌گردان در شب
     عیدتون مبارک
    آلـــونک مـی گـه:
    عید شما هم مبارک . . . 


  • وخدایی که دراین نزدیکیست
  • :)
    بر شما هم مبارک

    آلـــونک مـی گـه:
    مبارکه . . . 

    :)
  • میهمان ...
  • سلام
    از این پس " میهمان " در نشانی دیگر به روز خواهد شد .

    ممنون میشم  عزیزانی که میهمان و در منزل خودشون راه داده بودند ، نشانی جدیدش و در پیوندهاشون اصلاح کنند .

    نشانی جدید " میهمان " ( http://mihman.blog.ir)

     با تشکر

     

    آلـــونک مـی گـه:
    سلام
    با افتخار و با آدرس جدید لینک شدید . . . 
  • سجاد مؤذنی
  • مطلب جدید
    آلـــونک مـی گـه:
    خدمت می رسیم
  • بانوی مبارز
  • سلام
     اپم...
    خوشمزه هم اپم
    آلـــونک مـی گـه:
    سلام

    خدمت می رسیم
  • سجاد مؤذنی
  • توصیه های یک دیپلمات به عباس بن علی (ع)

    آقا جان سلام!
    راستش خیلی وقت بود که می خواستم چند کلمه خودمانی با شما درد دل کنم. نمی دانم! شاید هر کس دیگر غیر از شما بود، از کلمه درد دل استفاده نمی کردم. شاید صراحتا می گفتم می خواهم چند خط انتقاد کنم، گله کنم یا یک چیزی توی همین مایه ها! اما خب چه کنم که احترام شما خیلی واجب است و الان هم که دارم این حرف ها را می زنم، دست و پایم می لرزد و قلبم دارد از جا کنده می شود.
    قبلش البته باید این نکته را بگویم که بنده خودم از ارادتمندان شما هستم و همین مراسم عزاداری دهه ی اول محرم، که همه ساله توی وزارت خانه برگزار می شود به همت من بوده و خودتان هم که حتما شاهد بوده اید که چقدر تلاش می کنم تا این مراسم با مشارکت هرچه بیشتر کارکنان وزارت برگزار شود.
    منظور اینکه یک وقت خدایی نکرده از حرف هایی که می خواهم بزنم سوءتفاهم پیش نیاید!!
    می دانید آقا جان؟! چند وقت است دارم به این فکر می کنم که آیا نمی شد جوری عمل کرد که در عاشورای سال ۶۱ هجری آن فاجعه ی بزرگ پیش نیاید؟! واقعا نمی شد؟!
    با کمال معذرت و با همه ی احترامی که برای شما قائلم باید بگویم که در این ماجرا دو طرف افراط کردند!! به نظر من اگر کمی تدبیر و عقلانیت به خرج داده می شد، این فاجعه پیش نمی آمد! به نظر من، ما مصالح جبهه ی قلیل و ضعیف حسینی را نادیده گرفتیم و با دست خودمان بهترین نیروهای ایمانی و ارزشیِ زمانه را به مسلخ بردیم!
    ما امروز در حرفه ی خودمان اصطلاحی داریم با عنوان «رایزنی دیپلماتیک»! من هرچه فکر می کنم می بینم با رایزنی های دیپلماتیک می شد جلو این فاجعه را گرفت! شوخی که نیست! سر پسر پیغمبر خدا و بهترین اعوان و انصارش بر نیزه ی جفا رفت و اهل بیت مظلوم و زن و بچه ی معصومش، چهل روز آواره ی سفر اسارت شدند آن هم با آن اوصافی که می دانید و می دانیم! آیا این هزینه ی کمی بود؟! آیا ارزش نداشت برای جلوگیری از این هزینه ی گزاف، با طرف مقابل راه می آمدیم و اینقدر روی موضع خودمان پافشاری نمی کردیم؟!
    فدایتان شوم؛ لطفا احساسی برخورد نکنید! بیایید کمی منطقی باشیم!!
    یک طرف یک لشگر سی هزار نفری با پیشرفته ترین تجهیزات نظامی و با ثروت انبوه و امکانات مادی فراوان و یک طرف دیگر هفتاد و دو نفر. فقط هفتاد و دو نفر. عقل چه حکم می کند؟! نه! واقعا عقل چه حکم می کند غیر از رایزنی و تعامل؟!
    بالاخره آدم هر قدر هم که پلید باشد دیگر از شیطان که بدتر نیست! هست؟! شمر و عمر سعد خیلی که بد بودند، نهایتاً شیطان بودند! خب؛ ما الان در کشور خودمان داریم این مسیر را تجربه می کنیم. داریم با شیطان مذاکره می کنیم. آن هم شیطان بزرگ! البته حواسمان خیلی جمع است که یک وقت کلاه سرمان نرود! گفته ایم مذاکره باید برد-برد باشد. یعنی هم ما که در جبهه ی حق هستیم سود کنیم و هم شیطان!!
    خب آیا بهتر نبود همین مدل در کربلا هم پیاده می شد و ما نیروهای ارزشمند و بی نظیر جبهه ی حسینی را به این راحتی از دست نمی دادیم و به موازات آن، مخفیانه به کادرسازی و یارگیری و تربیت نیروی مضاعف می پرداختیم تا احیانااگر خدایی نکرده یک روز ضرورت اقدام نظامی هم پیش آمد، با عده و عُده ی کافی و از موضع قدرت وارد عرصه ی نبرد می شدیم؟!
    مثلا خود شما آقا جان! من شنیده ام شب عاشورا برایتان امان نامه آورده اند. خب این یعنی یک فرصت بسیار عالی! در دیپلماسی، ما به این جور اقدامات از طرفل دشمن، اصطلاحا می گوییم «چراغ سبز»! شاید می شد به بهانه ی این اقدام جلسه ای ترتیب داده شود، چانه زنی شود، بده بستانی انجام شود! ولی شما به راحتی این فرصت را از دست دادید و با یک ادبیات تند، امان نامه را رد کردید!
    ببینید آقا جان! من نمی گویم که شما باید امان دشمن را می پذیرفتید و حسین را رها می کردید. زبانم لال… خاک بر دهانم…
    حرف من این است که آوردن این امان نامه می توانست یک فرصت باشد برای رایزنی و مذاکره حداقل برای رفع تحریم آب! بگذریم اصلا…
    حرف در این باره زیاد است.
    راستی آقا جان باز هم بگویم این حرف ها همه اش از سر دلسوزی بود هاا! و گرنه من شما را بی نهایت دوست دارم!
    مخلص شما: دیپلمات
  • سجاد مؤذنی
  • سلام
    اگه میشه کد امنیتی را برش دار
    و من اله توفیق...
    آلـــونک مـی گـه:
    سلام 

    بی حوصله هم هستینا . . . 

    ایشالا اگه عمری باقی باشه با تغییراتی ک تو راهه این رو هم بر می دارم . . . 

    یا علی
  • سجاد مؤذنی
  • شکاف های زندگی!

    اگر در زندگیتان شکاف هایی هست؛

    دلیل آن این است که در بندگیتان برای خدای متعال کم گذاشتید..


    آیت الله عبدالکریم حق شناس
    آلـــونک مـی گـه:
    هو الحبیب . . . 
  • سجاد مؤذنی
  • سلام
    اگه میشه کد امنیتی را بردار
    و من اله توفیق...
  • سجاد مؤذنی
  • مرحوم مقدس اردبیلی زنی داشتند که ایشان را دائما می وبید و به ایشان ناسزا می گفت! شخصی روزی نزد مقدس رفت و به ایشان گفت: این زن شایسته شما نیست شما با این بزرگی حیف است چنین همسری داشته باشید. طلاقش دهید و راحت شوید!!!
    مقدس اردبیلی فرمود: این زن برای من نعمت است؛ چرا که وقتی بیرون از خانه همه من را بزرگ می شمارند احساس بزرگی می کنم؛ و وقتی به خانه می آیم این زن مرا ذلیل می کند و به من می فهماند که هیچ نیستم و بزرگ فقط خداست و مرا از خطر نفس دور می کند و به خاطر صبری که در کنارش می کنم نزد خداوند متعال مأجور هستم و در قیامت هم امید دارم با حضرت ایوب همنشین باشم چرا که پیامبر (ص) فرمود: هرکس بر اخلاق بد همسرش صبوری کند در بهشت با ایوب پیامبر همنشین می باشد .
  • حلقه تربیتی شهید اسماعیل زاده تسوجی
  • سلام
    دوست عزیز با مطالب جدید به روزیم و منتظر نظرات سازنده شما بزرگوار هستیم
    یا علی
    آلـــونک مـی گـه:
    سلام

    خدمت می رسیم

    علی یارتون
      سلام...عیدتان پیشاپیش مبارک
    ****
    در وصف حضرت رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه....

    "امین" و "امن"  و "مومن"   آنقَدَر دنیا خطابت کرد

    خدا طاقت نیاورد و سرانجام انتخابت کرد

    برای هر سری از روشنایت سایه بان می خواست

    که شب را پیش پایت سر برید و آفتابت کرد

    حجازِ وحشیِ زیبا ندیده دل به حسن ات باخت

    که بت ها را شکست و قبله ی دلها حسابت کرد

    خدا از چشم زخم مردمان ترسید پس یک شب

    تو را تا آسمان ها برد و مثل ماه قابت کرد

    تو را از آسمان بارید مثل عشق بر دنیا

    زمین را تشنه دید و در دل هر قطره آبت کرد

    دوای درد دین و درد دنیا ، درد بی دردی

    حضورت دردهای مرگ را حتی طبابت کرد

    تو را از دورها هم می شود آموخت ای خورشید!

    زمین گیرانه حتی با تو احساس قرابت کرد

    که از این فاصله ، این سال های دوریِ نوری

    همیشه پرتو مهرت به شب هامان اصابت کرد

    هنوز از قله های ماذنه نور تو می روید

    فقط باید دعا خواند و یقین در استجابت کرد

    سودابه مهیجی

    آلـــونک مـی گـه:
    سلام

    عیدتون مبارک

    بسیار زیبا . . . 

    ممنون از حضورتون

    ارسـال دسـت نوشته:

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">