السلام علیک یا ابا عبدالله
دست نوشت :
حکمت باران در این ایام میدانی که چیست؟
آب و جارو میزنند بهر محرم کوچه را!
سالها بود که من راه نمیدانستم / مست میرفتم و از چاه نمیدانستم / چیزی از معجزه والله نمیدانستم / نیمه شب بود و دلم… آه نمیدانستم / گویا قلب من از درد کسی خون شده بود / خسته بود از همه و یک شبه مجنون شده بود / رفتم از خانه که شبگرد خیابان بشوم / اصلاً انگار بنا بود که انسان بشوم / مثل مردم شوم و لایق باران بشوم / غرق دریای غم حضرت جانان بشوم / دستهای رد شد از این کوچه دلم غوغا شد / چرخ میزد علم و سینهزنی برپا شد / تازه فهمیدهام از چیست دلم غم دارد / کوچه در کوچه جهان شور محرم دارد / باز این شور عظیمیست که آدم دارد / نوحهخوان گفت که این قافله حُرّ هم دارد / من به مولای خود ازحیلهی گندم گفتم / بیخود ازخود شدم و با دَمِ مردم گفتم: / امشبی را شه دین درحرمش مهمان است / عصر فردا بدنش زیر سُم اسبان است / مکن ای صبح طلو… سینهی ما ویران است / مکن ای صبح طلو… چشم جهان گریان است / “ماتم کیست که عالم همه دیوانهی اوست / این چه شمعیست که جانها همه پروانهی اوست” / ناگهان در دل من شعشعه زد نور حسین / سینهام سرخ شد ازهروله و شور حسین / به دلم زد که غمم بوده به دستور حسین / باید آدم بشود وصلهی ناجور حسین / “دوش وقت سحر ازغصّه نجاتم دادند /وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند” / بیخبرغرق غمی مبهم و آرام شدم / محو سنج و کتل وبیرق و دمّام شدم /آنقدر مست شدم تا که خودم جام شدم / بعد از آن بود که یک نوکر خوشنام شدم / قسمت این بود که همگام مسیرش بشوم /قسمت این بود زهیرانه اسیرش بشوم /قسمت این بود که من مثل هزاران دیگر / به خودم آیم وعاشق بشوم تا آخر /باید از خود بروم سمت خودی زیباتر /باید از خود بروم… آه شده وقت سفر
بعد یک عمر خودش خواست نباشم گمراه …
هرکه دارد هوس کرب وبلا بسم الله…
- ۹۳/۰۷/۱۶